۲۹ مرداد ۱۳۸۸

تشنگان خون

بعد از انقلاب 1357 موج خونخواهی از هر آنکه رنگ سلطنت داشت، بعضی انقلابیون رو تبدیل کرد به دادگاههای سرخودی که درعرض زمان بسیار کوتاه افراد رو متهم، محاکمه و محکوم کرده و به جرم های مختلف به جوخه اعدام می سپردند. اما محاکمه ها و مجازات ها به این جا ختم نشد، بعد از حامیان سلطنت نوبت به کمونیست ها و مجاهدین خلق رسید. و بعد نوبت بهاییان شد، کردهای استقلال طلب هم بی نصیب نماندند. اما قوم خونخوار هنوز از خونریزی سیر نشده بودند! پس نوبت به روشنفکرانی رسید که چه بسا در پیروزی همین انقلاب سهم بزرگی داشتند! و بعد نوبت نویسنده ها و روزنامه نگارها شد. هنرمندها، سران ارتش، سرداران خود سپاه! .... و امروز نوبت مردم عادی شده! دانشجوها، دانش آموزها، زنها وحتی بچه ها!!
وقتی به تصویر بزرگ این ماجرا نگاه می کنم، می بینم انگار این قوم به ریختن خون انسانها معتاد شده اند! دیگر جرم و تقصیری وجود ندارد، عطش اینان برای «خون» است که فروکش نمی کند!
راستی اینان کی سیراب می شوند؟؟

۱۶ مرداد ۱۳۸۸

شكوائيه آحاد مردم از مشوقين به قانون گريزي به قاضی مرتضوی!


این روزها اخبار ایران یکی از این دو حس رو در آدم به وجود میاره:یا افسردگی شدید و یا خشم بی حد و حصر!
یکی از خبرهایی که منو به شدت عصبانی کرد، دیدن این شکواییه در خبرگزاری ایرنا بود:

شكوائيه آحاد مردم از مشوقين به قانون گريزي به قاضی مرتضوی!
http://www.mojeghanoon.com/Content/Content.aspx?PageCode=45

برای وقاحت و بی شرمی این حکومت هیچ حد و مرزی وجود نداره! داره؟ فهرست کشته شده ها و زندانی ها که دیگه سر به فلک گذاشته! این روزا می شنویم که تعداد کشته شده ها داره از مرز 350 نفر می گذره. همین چند روز پیش علیرضای معصوم و بی گناه به ضرب باتوم یکی از گماشته های همین حکومت کشته شد. ندا، سهراب، کیانوش، اشکان و صدها نفر دیگه زیر دستان وحشی همین ماموران مرگ کشته شدند و حالا آقایان شکواییه تنظیم کردند علیه میرحسین موسوی به جرم تخريب اموال عمومي و خصوصي ، مجروح كردن و كشتن هموطنان بي گناه و ،‌بر هم زدن امنيت عمومي!!
تا کجا ظلم و بی عدالتی؟ حماقت و وقاحت تا کجا؟
کسی رو که خوابه میشه از خواب بیدارکرد،اما کسی که خودش رو به خواب زده هرگز نمیشه از خواب بیدار کرد.
بله! اینها بدجوری خودشون رو به خواب زدن، اما دنیا همیشه روی یک پاشنه نمی چرخه. به زودی زود همه چیز آشکار میشه، جنایت کارها به همه شناسونده میشن و چنان جزایی در انتظارشونه که تصورش رو هم نمی تونن بکنن. عقوبتی هست و حقیقتی که آشکار میشه .
ما از خون علیرضاها و نداها و سهراب ها نمی گذریم و شکایتمون رو هر شب با فریادهای الله اکبرمون به خدا می بریم ! شما شکایت به قاضی مرتضوی می برید که خودش مظهر هرچه ظلم و قساوته، و ما شکایت به خدا می بریم.
راستی کدوممون برنده ایم؟...


۱۱ مرداد ۱۳۸۸

نظام به ترس هایش اعتراف کرد

هرچه بیشتر در صحبت های ابطحی دقیق میشم مطمئن تر میشم که اونچه این روزها در سیمای حکومت اسلامی پخش شد چیزی نبود جز " اعترافات نظام به ترس هاش"!
بیایید با هم مرور کنیم گفته های ابطحی رو:
اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و محمد خاتمی در جلسه ای "هم قسم" شده بودند پشت هم را خالی نکنند
... رهبر از اتحاد این سه قطب قدرت که حمایت مردم رو ( به خصوص میرحسین موسوی و محمد خاتمی) به شدت همراه داره، وحشت داره.

هاشمي در ذهن خود قصد انتقام از احمدي‌نژاد و مقام معظم رهبري را داشت
... رهبر به شدت از هاشمی می ترسه و قبول داره که هاشمی پتانسیل به خطر انداختن موقعیت اون رو داره.

همه دوستانمان بدانند كه موضوع تقلب در ايران دروغ بود
... واقعا تقلبی وجود داشته!! وگرنه این همه اصرار چیه برای اینکه تقلب نبوده؟ ( وانگهی وقتی همه علما و بزرگتر ها در بیرون از زندان و بدون شکنجه و قرص گفتن تقلب شده، حالا کی باور می کنه که یک آدم اسیر و وحشت زده بگه تقلبی در کار نبود؟ )

بنده شخصا از معدود كساني بودم كه در موضوع انتخابات با حضور موسوي موافق نبودم. سال 84 كه وي براي حضور در انتخابات مطرح شده بود، بنده مخالفت كردم چرا كه اين مقطعي كه وي در سيستم حكومتي حضور نداشت، مي‌توانست توهماتي براي موسوي ايجاد كند كه اين توهمات به كشور آسيب مي‌زد.
... ظاهراً اینکه آقای موسوی به احمدی نژاد گفته "تو توهم داری"، خیلی براش سنگین اومده و به دوستاش توی بازداشتگاه رسونده که تا از ابطحی اعتراف نگیرید که موسوی توهم داره، این دل من خنک نمیشه که نمیشه!!

واقعاً فکر نمی کنید که تمام این حرف ها فقط برای خنک شدن دل رهبر و احمدی نژاد بوده؟؟... و این عملاً نشون میده که حکومت دیگه در موضع ضعف قرار گرفته! و ضعف آغاز سقوط است....

۱۰ مرداد ۱۳۸۸

اعترافات بی پایه و اساس


ابطحی 50 روز مقاومت کرد. 50 روز چیزی بر اون گذ شت که ما تحمل یک ساعتش رو هم نداریم!
اما وقتی اعترافاتش را به دقت می خونم می بینم : هیچ چیز به اندازه این اعترافات نمی تونست ضعف و وحشت حکومت رو نمایش بده!
شکی نیست که این اعتراف گیری ها روش نخ نمای حکومت برای صحه گذاشتن بر (به اصطلاح) قدرتش هست. هویدا یکی از اولین کسانی بود که با چهره ای رنگ پریده و وحشت زده جلوی دوربین اعتراف کرد . مرحوم بازرگان هم از همون وقتی که موضع حقیقی حکومت رو درک کرد به همه یارانش گفت : بدونید که اگر روزی من رو در صفحه تلویزیونتون دیدید که دارم اعتراف می کنم بدونید که اون من نیستم!... دهها و دهها نفر تا امروز قربانی این بازی کثیف شدند و امروز نوبت به ابطحی رسید.
امروز اون مرد افسرده و تکیده ای که با لباس بی قواره و خاکستری زندان اعتراف می کرد ابطحی نبود! از من بپرسید میگم بعدها اگه بشنوه که این حرفها رو زده خودش هم باورش نمیشه. میگی نه؟ فقط 72 ساعت نخواب! از کتک و فحش و تحقیر هم خبری نیست. توفقط 72 ساعت نخواب! اون وقت ببین چه طور استدلال می کنی که ماست سیاهه!!!


Free Blogger Templates by Isnaini Dot Com and Real Estate. Powered by Blogger